English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7652 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at the same moment U در آن هنگام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
night time U هنگام شب
night-time U هنگام شب
striker U توپ زن هنگام دفاع از میله
strikers U توپ زن هنگام دفاع از میله
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
update U به هنگام دراوردن
updated U به هنگام دراوردن
updates U به هنگام دراوردن
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
indent U فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
indenting U فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
indents U فضا از حاشیه سمت چپ هنگام شروع یک خط از متن
harvest festival U جشن سپاسگزاری هنگام درو)
harvest festivals U جشن سپاسگزاری هنگام درو)
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
hidden U خط وی تشکیل دهنده شی سه بعدی ولی هنگام نمایش آن به صورت دوبعدی پاک می شوند
hidden U پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
time U هنگام
timed U هنگام
times U هنگام
red-handed U دست درخون هنگام ارتکاب جنایت
in U درفرف هنگام
in- U درفرف هنگام
execution U خطای تشخیص داده شده هنگام اجرای یک برنامه
read U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
read U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
reads U خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
reads U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
sector U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sectors U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
cookie U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookies U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
pluck U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
gamut U هنگام
edit U کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edited U کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
self- U سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
compression U نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
daytide U هنگام روز
daytime U هنگام روز
playtime U هنگام بازی
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
term U هنگام
termed U هنگام
terming U هنگام
smack U ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked U ضربه محکم در هنگام ابشار
smacks U ضربه محکم در هنگام ابشار
laser U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
moment U هنگام
moments U هنگام
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
batch U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batches U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
boot U خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
print U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print U روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
print U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
printed U روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
printed U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
prints U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
prints U روش ترتیب دادن به متن هنگام چاپ
prints U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
hard-bitten U سخت هنگام جنگ
season U هنگام
seasoned U هنگام
seasons U هنگام
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
gremlin U خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
gremlins U خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
opened U وضع زه هنگام کشیده شدن
opens U وضع زه هنگام کشیده شدن
then U انگاه دران هنگام
priorities U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
Other Matches
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
nighttide U شب هنگام
night tide U هنگام شب
night season U شب هنگام
night season U هنگام شب
at nightfall U شب هنگام
at night U شب هنگام
oestrum U هنگام
during U هنگام
nightfall U شب هنگام
at dark U هنگام شب
teatime U هنگام چای
in case of emergency U هنگام اضطرار
compile time U هنگام همگردانی
on seeing him U هنگام دیدن او
on occasion U هنگام لزوم
wintertime U هنگام زمستان
summertime U هنگام تابستان
at mess U هنگام خوردن
to die in harness U هنگام کار
hexachord U هنگام شش بردهای
hard times U هنگام تنگدستی
at noon U هنگام فهر
at one's leisure U هنگام فراغت
here's to you U هنگام نوشیدن
binding time U هنگام انقیاد
when entering U هنگام ورود
execution time U هنگام اجرا
inprocess U هنگام کار
dusk U هنگام غروب
spring time U هنگام بهار
translate time U هنگام ترجمه
meal time U هنگام غذاخوری
on arrival U هنگام ورود
nights U شب هنگام برنامه شبانه
red handed U هنگام ارتکاب جنایت
parthian glance U نگاه هنگام جدایی
night U شب هنگام برنامه شبانه
therewith U دران هنگام بدانوسیله
to brush over U هنگام عبورپوز زدن
batfowl U هنگام شب مرغ را شکارکردن
when it came to a push U چون هنگام کوشش
cash on delivery U پرداخت هنگام تحویل
ortive U وابسته به هنگام طلوع
d. wish U خواهش هنگام مردن
damage in transit U خسارت در هنگام ترانزیت
nooning U هنگام فهر ناهار
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
dewfall U هنگام ریزش شبنم
it puckered up in sewing U هنگام دوختن جمع شد
in the case of traffic jam [congestion] U هنگام راهبندان سنگین
chevy U فریاد هنگام شکار
invigilate U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilated U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
invigilating U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
to take counsel of one'spillow U شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
harvest U هنگام درو وقت خرمن
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
landed weight U وزن کالا هنگام تخلیه
invigilation U پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
high time U هنگام خوشی وعیش ونوش
harvests U هنگام درو وقت خرمن
harvested U هنگام درو وقت خرمن
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
chantey U سرود ملوانان هنگام کار
chanty U سرود ملوانان هنگام کار
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
I cut my face shaving. U هنگام اصلاح صورتم را بریدم
coronation oath U سوگند هنگام تاج گذاری
milter U ماهی نر هنگام تخم ریزی
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
invigilates U شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
passing bell U زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
electro statics U علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
ondise U پشت گوی بودن هنگام پاس
adjusting to water U حرکت در هوا هنگام فرود دراب
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
leisure hours U ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
grunter U خوک یکجورماهی که هنگام گرفتاری خرخرمیکند
jettison of cargo U محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
backing plate U صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
corporale U پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
to consult one's pillow U هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
the room was not lived in U هنگام روز در ان اطاق زندگی نمیکردند
everything is good in its season <proverb> U گویند که هرچیز به هنگام خوش است
To leave someone in the lurch . U کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
Say when stop! [when pouring] U بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
To breathe ones last . U نفس آخررا کشیدن (هنگام مرگ )
Say when! [when pouring] U بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
To be caught red - handed. U گیر افتادن ( هنگام ارتکاب عمل )
velocity of approach U سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
why i think i can U هنگام کشف مطلبی دلالت برتعجب میکند
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
muzzle velocity U سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
noil U خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
breakfall U قرار دادن بازوان و پا در زیربدن هنگام افتادن
alibi U غیبت هنگام وقوع جرم جای دیگر
valuing U هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
plegaphonia U گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
knock knees U زانوهایی که هنگام راه رفتن بهم میخورند
strophe U چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
value U هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
values U هنگام مقداردهی اولیه به متغیرها در شروع یک برنامه
he has a rocking gait U هنگام گام برداری بدینسو وان سو می جنبد
parameter U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
to cry wolf too often U کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
parameters U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
passanger U شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
page U نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
alibis U غیبت هنگام وقوع جرم جای دیگر
paged U نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
pages U نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
gas sentinel U مامور اطلاع بافراد هنگام حمله با گاز جنگی
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
moonlight fliting U گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
dug out U نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] U خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
night light U شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
shadow RAM U ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
antistrophe U حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
beau geste U حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
wet weight U وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
delayed steal U دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
decalescence U کم شدن حرارت فلز هنگام تغییر و تبدیل ان در کوره
mudflats U زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
mudflat U زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
variable camber flap U فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
windrow U تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
recessional hymn U سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
succuba U جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
swagger cane U عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
synchronous U کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
windage U تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
almena U جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
working lead U بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
kermit U پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
initialed U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialing U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
eyeservant U نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
twanging U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
initial U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialled U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initialling U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
atmospheric braking U کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
twang U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
initials U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
twangs U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
to prove an a U اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
burladero U دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
dynamic U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
luck penny U پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
helmcloud U ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
iron rations U جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
isoclinic wing U بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
k U به هنگام اشاره به فرفیت با مسامحه می توان معادل 4201 دهدهی دانست
dynamically U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
gremial U پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
luck money U پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
drop down menu U منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
maniple U بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
mole hill U توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
hard hyphen U خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
snapshots U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
snapshot U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
lift off U جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
Recent search history Forum search
1 moves up the range
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com